واریس، شایعترین بیماری عروقی انسان است که حدود ۲۰-۱۰% جمعیت را مبتلا می کند. وریدهای واریسی به صورت عروق طویل، متسع و پر پیچ و خم و غالباً در سطوح داخلی اندام تحتانی دیده می شوند.
اتساع غیر عادی وریدها می تواند در مکان های متفاوتی از بدن شامل طناب اسپرماتیک ( واریکوسل )، مری ( واریس مری ) و آنورکتوم ( هموروئید ) رخ دهد. توصیف اولیۀ واریس و نیز کشف ارتباط آن با بارداری، ضربه و ایستادن طولانی مدت به قرن ها قبل بر می گردد.
مطالعات جدید، همه تأیید کنندۀ نقش جنس مؤنث، بارداری، سابقۀ خانوادگی، سرپا ایستادن طولانی و سابقۀ فلبیت به عنوان ریسک فاکتورهای مرتبط با آن هستند. بیشترین میزان شیوع واریس در زنان بین سن ۴۹-۴۰ سالگی برآورد شده است.
آناتومی وریدی اندام تحتانی :
وریدهای اندام تحتانی، شامل سه گروه هستند:
۱- سیستم وریدی سطحی ( ورید صافن بزرگ و کوچک )
۲- سیستم وریدی عمقی
۳- سیستم وریدی رابط و سوراخ کننده ( پرفوران ) که ارتباط بین این دو سیستم را برقرار می سازد.
وریدهای صافن بزرگ و کوچک که وریدهای سطحی حاوی دریچه های متعدد هستند، ضمن دریافت خون وریدی نواحی سطحی پا و ساق، از مجاورت قوزک ها به سمت بالا صعود کرده و در نهایت به وریدهای خلف زانو و ران می پیوندند. وریدهای سوراخ کننده در اندام تحتانی، از خلال فشیای عضلانی عبور نموده و به عنوان رابط بین سیستم وریدی سطحی و عمقی عمل می کنند. وریدهای رابط نیز خود وریدهای سیستم سطحی یا عمقی را به یکدیگر ارتباط می دهند. به طور کلی در هر اندام تحتانی حدود ۲۰۰ ورید سوراخ کننده وجود دارد.
وریدها در مقایسه با شریان ها، نازکتر بوده و عضلات صاف و بافت الاستیک کمتری دارند. حجم خون موجود در اندام تحتانی با تغییر وضعیت شخص از حالت دراز کشیده به ایستاده، به حدود نیم لیتر می رسد. افزایش حجم خون، منجر به بالا رفتن گنجایش وریدی شده که توسط انقباض عضلات صاف موجود در دیوارۀ ورید، تنظیم می گردد. وضعیت ایستاده، تشکیل ستون عمودی از خون را به دنبال دارد که فشار هیدروستاتیکی معادل با فاصلۀ انگشت شست پا تا دهلیز راست قلب، ( ۱۲۰-۱۰۰ میلیمتر جیوه ) اعمال می کند. برای جلوگیری از تجمع خون در پاها و امکان پذیر گشتن حرکت آن به سمت قلب، باید بر این فشار هیدروستاتیک غلبه شود.
عوامل متعددی از جمله دریچه های وریدی که جریان خون را به صورت یکطرفه از وریدهای سطحی به عمقی و سپس از عمق پا به سمت قلب هدایت میکنند، در این امر دخیل می باشند. شریانها فاقد چنین دریچه هایی هستند. وریدهای واریسی به دو گروه اولیه و ثانویه، تقسیم بندی می شوند. وریدهای واریسی اولیه، ناشی از نقائص ژنتیکی یا تکاملی در دیوارۀ ورید هستند که با کاهش خاصیت ارتجاعی آن، موجب نارسایی دریچه ای می گردند. بیشتر موارد عدم کفایتوریدهای واریسی، اولیه هستند.
نوع ثانویه، از تخریب یا عدم عملکرد دریچه ها به دنبال تروما، ترومبوز در وریدهای عمقی، وجود فیستول بین شریان و ورید و یا انسداد قسمت فوقانی ورید (توسط تومور لگنی یا بارداری) و… ناشی می شود. زمانی که دریچه های وریدهای عمقی و پرفوران آسیب می بینند، استاز مزمن وریدی می تواند به تغییرات مزمن پوستی و التهاب وریدهای واریسی سطحی منجر شود که ایجاد عفونت را به دنبال دارد.
در مورد علت تشکیل وریدهای واریسی و پیشرفت آنها، چند فاکتور مهم مطرح شده اند : ارث به عنوان مهمترین علت زمینه ای واریسی شدن وریدها، شناخته شده است. هورمون های زنانه در جنس مؤنث با تاثیر بر عروق سطحی اندام تحتانی از عوامل مهم ایجاد واریس هستند. بنابراین واریس در بین خانم ها نسبت به آقایان شیوع بیشتری دارد. هورمون پروژسترون، انقباض عضلات صاف جدار عروق را مهار کرده و بدین ترتیب باعث اتساع و گشاد شدن آنها می گردد. افزایش این هورمون ها در دوران بارداری، واریس را به یکی از شکایات شایع این دوره، به ویژه در سه ماهۀ اول ( ۸۰-۷۰% ) تبدیل می سازد. ضمن اینکه حاملگی، با اثر فشاری بر قسمت های فوقانی وریدهای اندام تحتانی، برگشت خون به سمت بالا را دچار اختلال می نماید. نیروی جاذبه از دیگر فاکتورهای مهم است. هنگامیکه به مرور زمان و به دنبال ایستادن های مکرر و طولانی مدت، خون در عروق اندام تحتانی تجمع می یابد، به دلیل فشار ناشی از وزن این ستون خون، اتساع وریدی و به مرور زمان نارسایی دریچه های مسئول یکطرفه نمودن جریان خون رخ داده که خود سیکل معیوبی را به سمت اتساع و استاز بیشتر وریدی موجب می شود و بدین ترتیب واریس تشدید می گردد.
علایم واریس
علایم بالینی بیماران دچار واریس می تواند کاملاً متغیر باشد. بیشتر وریدهای واریسی بدون علامت بوده و تنها از جنبۀ زیبایی به توجه پزشکی نیاز می یابند. در صورت علامتدار شدن، احساس درد، پری و سنگینی منتشر و غیر اختصاصی در ساق پاها به خصوص متعاقب ایستادن به مدت طولانی، وجود دارد. گاهی تورم در مچ پا دیده می شود. این نشانه ها، با گذشت زمان پیشرفت کرده و بدتر می شوند. معمولاً بالا گرفتن پاها موجب بهبود نشانه ها و تسکین نسبی بیمار می گردد.
غالباً مکان درگیری، نواحی زانو به پائین به خصوص در مسیر شاخه های سیستم صافن بزرگ است. در ظاهر، وریدهای واریسی به صورت وریدهای طویل و برجسته در سطح اندام های تحتانی مشاهده می شوند. گاهی شبکه های وریدی کوچک و مسطحی به رنگ آبی – سبز، با واریس همراهی کرده که خود علامت دیگری از نقص عملکرد وریدی است. یکسری نشانه ها خاص نارسایی مزمن وریدی می باشند که عبارتند از ادم، هیپرپیگمانتاسیون یا تیرگی و تغییر رنگ پوست، التهاب پوست به همراه پوسته ریزی و زخم های وریدی. ممکنست تغییرات پوستی حتی در حضور واریس های بزرگ و وسیع، وجود نداشته باشد. تورم همراه واریس، بیشتر مؤید نارسایی جانبی در سیستم وریدی رابط یا عمقی و سایر زمینه های طبی مانند مشکلات قلبی و کلیوی است، ولی یک تورم خفیف، ممکنست از خود واریس به تنهایی ناشی شده باشد. گرفتگی شبانۀ پاها می تواند در همراهی با سایر علایم رخ دهد که معمولاً با استفاده از کینین سولفات که تحریک پذیری عضلانی را کاهش می دهد، بهبود می یابد. به طور کلی اکثر بیماران توسط روش های حفاظتی، کنترل می شوند. ولی اگر درمان نشانه ها و عوارض ناشی از استاز وریدی مانند التهاب پوست، خونریزی، ترومبوز و یا زخم های سطحی مقدور نشد، بیمار کاندید اقدامات جدی تر می شود.
درمان واریس
در صورت عدم انجام اقدامات درمانی، وریدهای واریسی خود به خود بهبود نیافته، بلکه بتدریج و به آهستگی سیر پیشرونده ای را طی می کنند. درمان زود هنگام، اغلب از پیشرفت نشانه ها جلوگیری کرده و با نتایج بالینی و زیبایی دراز مدت مؤثرتری همراه است.
برای تعیین روش درمانی مطلوب، باید علل و میزان گستردگی بیماری کاملاً مشخص شود. بدین منظور، انجام معاینۀ فیزیکی کامل برای تشخیص شدت و پراکندگی واریس های اندام تحتانی لازمست. برای تشخیص نارسایی وریدی، تست های تشخیصی ویژه ای به کار می روند. همچنین تشخیص افتراقی های مرتبط با علایم بیمار، باید همگی مدنظر قرار گرفته و بر حسب علایم، رد یا تأیید گردند.
درمان هر دو نوع اولیه و ثانویۀ واریس در درجۀ اول شامل برنامه ایست که به منظور کنترل نارسایی وریدی انجام می شود. این برنامه شامل استفاده از جوراب های الاستیک حمایتی، بالا گرفتن متناوب پاها و انجام تمرینات مداوم می باشد. برای اغلب بیمارانی که فعالیتشان مستلزم ایستادن یا نشستن طولانی مدت است، استفاده از جوراب های الاستیک فشاری تا زانو یا ران ( فشار ۳۰-۲۰ میلی متر جیوه ) مفید هستند این جوراب ها برای کاستن از احتباس خون وریدی در طی روز پوشیده شده و شب ها در آورده می شوند. تورم وریدهای واریسی با استفاده از جوراب واریس کاهش یافته و نشانه های بیمار از قبیل درد، ناراحتی و ورم گهگاه مچ پا برطرف می گردند. فشار حاصله از جوراب های الاستیک، جریان خون را به سمت وریدهای عمقی و سپس به سوی قلب تسهیل کرده و مانع تجمع و باقیماندن خون در اندام تحتانی می شود. روش های درمانی متداول عبارتند از اسکلروتراپی و جراحی. اندیکاسیون های درمان جراحی شامل درد دائم و ناتوان کننده، ترومبوفلبیت سطحی راجعه، ضایعات و زخم های پوستی همراه با خونریزی هستند.
اسکلروتراپی برای شاخه های کوچک وریدی کمتر از یک میلی متر یا وریدهای واریسی با ۳-۱ میلی متر قطر، وریدهای باقیمانده پس از جراحی، واریس های خونریزی دهنده، ناهنجاری های مادر زادی کوچک وریدی و واریس های بزرگ اطراف زخم انجام می گیرد. با قرار دادن بیمار در وضعیت خوابیده به پشت، حجمی از محلول اسکلروزان ( سدیم کلرید۴/۲۳%یا سدیم تترادسیل سولفات و … ) به داخل ورید واریسی که از دو انتها مسدود شده تزریق گشته و با تشکیل لخته، ورید مذکور بسته می شود. بعد از این عمل به مدت ۲-۱ هفته این ناحیه توسط بانداژ یا جوراب های مخصوص، تحت فشار مستقیم قرار می گیرد.
عوارض واریس
واکنش های آلرژیک، هیپرپیگمانتاسیون، نکروز پوستی، درد، آنافیلاکسی و ترومبوفلبیت، نادرند. اسکلروتراپی تزریقی برای بیمارانی انجام می شود که علایمی دال بر رفلاکس ( پس زدن و برگشت ) خون در عروق صافن ندارند. اسکلروتراپی تنها می تواند بهبود موقت به دنبال داشته باشد. چرا که وریدهای واریسی می توانند مجدداً در ناحیه ای دیگر عود کنند. ضمن اینکه با از بین رفتن لخته، ورید مسئله دار مجدداً باز می شود.
هدف از درمان جراحی، حذف فشار هیدروستاتیک به عنوان عامل پس زدن خون ورید صافن و پرفوران و نیز درمان آن از جنبۀ زیبایی است. عروق واریسی بزرگ ران، باید توسط جراحی برداشته شوند. روش جراحی وابسته به تعیین ظرفیت وریدهای عمقی و پرفوران و محل رفلاکس وریدی است. با انتخاب دقیق بیمار و بکارگیری روش مناسب جراحی، میزان عود تقریباً ۱۰% است.
از سایر روش های تهاجمی درمان واریس، می توان به روش بستن ورید توسط کاتتر داخل وریدی که با وارد کردن انرژی به دیوارۀ ورید و گرم کردن آن، موجب روی هم خوابیدن جداره های وریدی می شود، اشاره نمود. همچنین روش های جدید استفاده از لیزر در درمان واریس با حداقل میزان تهاجم و بهترین نتایج درمانی به طور روز افزون به کار می روند. به کار گیری لیزر با صرف زمان کمتر، به جای نگذاشتن اسکار و پدیدار گشتن سریع نشانه های بهبود، جایگزین بسیار مناسبی برای جراحی است. چرا که انجام عمل جراحی ضمن صرف هزینۀ بیمارستان و بیهوشی و زمان طولانی بهبود، ممکنست با وارد کردن صدمات جانبی به بافت اطراف ورید و نیز بر جای گذاشتن اسکار همراه باشد. از سویی این وریدها می توانند بعد از عمل، مجدداً در محل جدیدی تشکیل شوند.