روش هاي درماني ارائه شده در بخش فيزيوتراپي

 

1) الكتروتراپي( Electrotherapy ):

     استفاده از دستگاههای پیشرفته الکتروتراپی جـهت تسهیـل و تسـریع رونـد بهبود به عنوان جزئی از برنامه درمانی و توانبخشی بیماران می باشد. بخش مجهز به دستگاه‌هاي الكتريكي مانند TENS ، فاراديك ، IDC , MWD ، اينتر فرنشيال ( IF) )، اولتراسوند, ( US ) مادون قرمز( IR )،ليزر،دستگاهاهی وازوپنومتیک و...می باشد كه در آنها از سيگنال‌هاي الكتريكي، مغناطيسي، امواج الكترومغناطيسي و امواج صوتي استفاده مي‌گردد ، كه در جهت كاهش درد ، التهاب، اسپاسم، تسريع ترميم بافت، تحريك فيبرهاي عصبي و عضلاني موثر می باشد.

2) مكانوتراپي Mechanotherapy) :)

     حرکت درماني ، حرکت دادن قسمتهاي مختلف بدن بوسيله خود بيمار يا متخصص فیزیوتراپی حرکت درماني ناميده مي شود اين روش درماني مورد استعمال وسيعي براي معالجه ضايعاتي بدن دارد خصوصاْ مدت زماني که بيمار بستري است بايستي حرکت را شروع نمود تا از خشک شدن مفصل و سفت شدن مفصلهاي جلوگيري نمود. منظور از اين درمان استفاده از وسايل مكانيكي از قبيل وزنه، فنر، دوچرخه ثابت، تخته تعادل، شولدر ويل و دستگاه هاي ورزشي و ... مي‌باشد كه براي افزايش قدرت، استقامت عضلاني و افزايش يا حفظ دامنه حركتي مفاصل بدن بكار مي‌رود.

3)تمرين درماني (Exercise Therapy) :

     با بكارگيري اين روش درماني فيزيوتراپيست به بيمار جهت بدست آوردن عملكرد و حركات بدون درد، انعطاف پذيري بافت‌هاي نرم انقباضي و غيرانقباضي ثبات و قدرت و هماهنگي و تعادل و الگوهاي حركتي صحيح و در نهايت افزايش قدرت و تحمل عضله به بيماركمك مي‌نمايد. در این بخش برای افراد با توجه به ضایعه خاصی که دارند برنامه تمرینی طراحی می شودوتوسط فیزیوتراپیست آموزش و نظارت می شود . در انتهای جلسات درمانی برنامه ورزشی جهت استفاده در منزل به صورت مکتوب و با تصاویر گویا به بیمار ارائه می شود.

4)منوال تراپي( Manual Therapy ):

     اين نوع درمان بوسيله تكنيك‌هايي كه با دست انجام مي‌شود براي كاهش درد، اسپاسم عضله و بهبود محدوديت‌هاي قابل برگشت و اختلالات عملكردي در مفاصل و برطرف كردن Trigger Point ها انجام مي‌شود . MLD یکی از تکنیکهای تخصصی ماساژ میباشد که دراین مرکز درمانی جهت درمان عارضه لنف ادم متعاقب درمان سرطان پستان به عنوان قسمتی از درمان ترکیب CDT برای این بیماران انجام میشود.

5)فیزیوتراپی بیماران بستري دربخش ها 

     شامل فيزيوتراپي تنفسي و اندام‌ها مي‌باشد. فيزيوتراپي بعد از عمل جراحي جهت پيشگيري از عوارض بستري بودن بيماران از قبيل محدود شدن مفاصل، تحليل عضلات، خطرات گردش خون در اندام‌ها و همچنین كاهش درد و اسپاسم عضلاني، كاهش ادم، حفظ دامنه حركتي، جلوگيري از عوارض ناشي از اختلالات ريوي و گردش خون، كاهش آتروفي، حفظ تحرك و قدرت نواحي فوقاني و تحتاني منطقه عمل شده، بهبود حركات عملكردي بيمار(در صورت نياز توصيه و آموزش استفاده از وسايل كمكي)، بهبود ثبات مفصل در بخش‌هاي مختلف انجام مي‌شود. علاوه بر بخش‌ها ، فيزيوتراپي در بخش‌ ICU توسط فيزيوتراپيست‌هايي كه به بخش مراجعه مي‌نمايند انجام مي‌شود. فيزيوتراپي تنفسي(chest physiotherapy) با هدف برقراري تهويه ريوي كافي و كامل براي بيمار توسط تصحيح الگوي تنفسي بيمار و همچنين كمك به تخليه ترشحات ريه و تميز نگاه داشتن راه‌هاي هوايي صورت مي‌گيرد.

 

لوپوس منتشر

 

طراحی یک چهره دارای بیماری لوپوس. بر روی صورت راش پروانه‌ای ناشی از لوپوس دیده می‌شود.

اریتماتوس سیستمیک (Systemic Lupus Erythematosus) با علامت اختصاری SLE گونه‌ای از انواع بیماریهای خود ایمنی است که در آن سیستم دفاعی بدن، علیه ارگان‌ها و بافتهای پیوندی خودی عمل کرده و به‌آن‌ها آسیب می‌رساند. بانوان در مقابل این بیماری ده‌برابر بیشتر از مردان آسیب‌پذیرند.

این بیماری اغلب پوست و چندین اندام داخلی را درگیر می‌کند و با وجود اتوآنتی بادی در خون همراه است. سیر بالینی لوپوس شامل دوره‌های فعالیت و بهبود است.

این نام، در پزشکی با علامت اختصاری آن به‌کار می‌رود. لوپوس (Lupus) در زبان لاتین به معنی گرگ و اریتما (Erythema) در زبان یونانی به معنی سرخی است. این اصطلاح، به‌بیماری نقص ایمنی پوست و ارگان‌های داخلی که منشأ آن تاکنون شناخته نشده‌است، اطلاق می‌گردد. در نوع رایج‌تر آن «ال. ئی. کرونیکوس دیسکوئیدس» که فقط محدود به‌پوست می‌شود، اکثراً روی صورت و بینی لکه‌ای سرخ رنگ به شکل پروانه نقش می‌بندد. نوع حاد آن، که به‌ندرت به‌مرگ می‌انجامد و بیشتر در زنان و در دههٔ سوم سنین زندگی بروز می‌کند، به‌ارگان‌های داخلی مانند کلیه، قلب و مفاصل نیز سرایت می‌نماید. پس از بروز (.L. E)، در خون بیمار، عوامل دفاعی پدیدار می‌گردد که علیه سلول های حفاظت کننده و گلبولهای موجود در خون اقدام کرده و به‌نابودی آنها می‌پردازد و منجر به‌تقلیل گلبولهای سفید و قرمز خون می‌شود. در این مقطع، سلول‌های ایمنی حاصل از این فعل و انفعالات، در جدارهٔ رگ ها و سایر نقاط بدن رسوب نموده که این خود به‌دگرگونی ارگان های مربوطه می‌انجامد. به زبان ساده تر، این بیماری مظهر نوعی برادرکشی است که طی آن گلبول‌های سفید - که به منزله سیستم دفاعی بدن هستند - شروع به از بین بردن یکدیگر و در مراحل پیشرفته بافت‌های گوناگون بدن می‌کنند و در نتیجه تعداد آنها کاهش یافته و شدت بیماری را سبب می‌شوند.گرچه منشأ و عامل بروز این بیماری تاکنون ناشناخته مانده‌است لیکن پژوهش‌گران حدس می‌زنند که عامل بروز این بیماری احتمالأ نوعی ویروس یا پرتو فرابنفش است. علاوه بر فرضیه فوق، نتایج حاصله از آزمایش‌های دیگر، حاکی از این است که عامل ژنتیکی نیز در این بیماری مؤثر است:

  • خویشاوندان درجه اول و دوم یک فرد ِ مبتلا به‌لوپوس، بیش از دیگران در معرض ابتلا قرار می‌گیرند.
  • احتمال این‌که یک شخص مبتلا به‌لوپوس حداقل دارای یک خویشاوند درجهٔ اول مبتلا به‌همین بیماری بوده‌باشد، در حد ٪۳ تا ٪۱۰ ثابت شده‌است.
  • آمار موجود در باره دو قلوهای تک تخمکی مبتلا به‌لوپوس ۲۵ درصد است.»
  • آمار دوقلوهای دوتخمکی مبتلا به‌لوپوس فقط ٪۵ است.

علایم

علایم و نشانه هایی که ممکن است زنگ خطری برای عود بیماری لوپوس باشد.

  • خسته شدن بیش از حد انتظار
  • احساس ضعف مداوم
  • احساس درد در تمام بدن
  • داشتن تب به صورت خفیف یا شدید
  • بی اشتهایی مداوم
  • کاهش وزن ناخواسته
  • افزایش ریزش مو
  • خونریزی از بینی به صورت مکرر
  • زخم های سقف دهان به طوری که پس از خوردن غذاهای تند دچار سوزش شود
  • بثورات پوستی در نقاط مختلف بدن
  • درد مفاصل
  • تورم مفاصل
  • خستگی مفاصل هنگام برخاستن از خواب
  • درد قفسه سینه با افزایش تنفس
  • تنگی نفس
  • سرفه همراه با خلط خونی
  • سردردهای غیرمعمول و مداوم
  • احساس حالت تهوع و استفراغ
  • احساس ناراحتی و درد در شکم به طور مداوم
  • ورم کردن پاها به طور مداوم
  • ورم کردن پلک ها
  • دیده شدن خون در ادرار

بیماریزایی

چه کسانی مبتلا به لوپوس می شوند: - 90% زنان - اکثراً بین 15 تا 45 سالگی مبتلا می شوند - 70% بیماران لوپوس منتشر است. در 50% بیماران یک عضو اصلی شان درگیر است - لوپوس پوستی تقریباً 10% همه انواع بیماران لوپوس است - 20% ژنتیک است در خانواده درجه یک - فقط 5% از بچه هایی که از پدر و مادری که مبتلا به لوپوس هستند ، مبتلا به لوپوس می شوند - در سیاه پوستان 2 تا 3 برابر بیشتر از بقیه افراد است

درمان

برای درمان لوپوس حاد کورتیکوستروئید تجویز می‌شود. تجویز داروی ضد  مالاریا مانند هیدروکسی کلروکین نیز موثر است. از کرم‌های محافظت کننده در مقابل نور مانند «کورتیکوئید» استفاده می‌کنند. در موراد مقاوم به کورتیکواستروئیدها از داروهای ضعیف کننده ایمنی مانند آزاتیوپرین میکوفنولات موفتیل و سیکلوفسفامید استفاده می‌شود. -تشخیص آزمایشگاهی:تستهای ESR-ANA-ANTI DNA-LE cell

داروی تزریقی جدید، با نام بنلیستا (Benlysta)، اولین دارویی است که به طور ویژه برای درمان لوپوس ساخته شده‌است.

منبع : ویکی پدیا

توانبخشی سکته مغزی

تحريك مغناطيسي مغز TMS 

این تکنولوژی و  روش جدید این امکان را خواهد داد تا بتوان نسل جدیدی از کشف ها و نظریه ها در مورد ساختار و عملکرد فرآیند های شناختی و حسی به عرصه ی علمی معرفی شود  .
البته در صورتی می توان چنین انتظاری از آن داشت که بتوان مدل های معقولی را تولید کرد که بتوانند استفاده از TMS را امتحان کنند . توماس کوهن ، روشنفکر عرصه ی فلسفه علم ، گفته است :"به صورت آگاهانه یا غیر آن ، تصمیم گیری برای به کار گرفتن یک دستگاه خاص و استفاده از آن در مسیری خاص این فرض را به همراه دارد که می تواند مسائل مشخصی را بوجود آورد . انتظارات ابزاری و همچنین انتظارات نظری وجود دارند و اینها نقش مهمی در توسعه علم دارند . "
اولین تلاش ها برای درمان بوسله ی خواص مغناطیسی و الکتریکی به زمانی بر میگردد که ولتا و گالوانی دو داشنمند این عرصه در قرن 18، تاثیرات الکتریسیته بر انقباض عضلات قورباغه را مشاهده کردند . این مشاهده ، ایمان در  قدرت الکتریسیته را بالا برد .

در سال 1757 ، فردی به نام لِ روی  در اثر اعمال الکتریسیته به مغز یک فرد کور از مسیر شبکیه ها توانست الکتروفوسفین هایی را بوجود آورد .

در همان سال فونتانا و کالدانی به مغز بعضی مجرمان و لاشه های انسان جریان الکتریکی مستقیمی را عبور داند . نتایج این ازمایشات آنقدر جالب و ترسناک بودند که در سال 1804 این آزمایشات بر روی لاشه های بدون سر ممنوع شد . در سال 1838 ، ماتئوچی ،  واژه ی "جریان عضله ای" را به جای الکتریسیته ی حیوانی، که برای فعالیت های بافت های عضلانی به کار برده می شد ، جایگزین کرد .   ده سال بعد ، بویس-ریموند ارتباط بین الکتریسیته و فعالیت عصبی را نشان داد . دوشن دِ بولوگنی  اولین فردی بود که الکتریسیته را برای مطالعه ی بیماری ها ، برای تشخیص و درمان ، استفاده نمود .

این فرد ، برای اولین بار توانسته بود با اعمال الکتریسیته زنی را که در اثر اتنساق کربن دی اکسید  به کما فرو رفته بود ، به حالت عادی باز گرداند . این مشاهدات جالب قدمی بود برای دگر دانشمندان نظیر گالوانی ( فامیل گالوانی فوق ) که الکترو تراپی را بر روی بیماران روانی و برای زنده کردن مردگان اغاز کنند .
در قرن نوزدهم که فارادی به این نکته پی برد که می توان الکتریسیته و مغناطیس به یکدیگر تبدیل شوند ، آغازی بر استفاده از مغناطیس در حوزه ی علوم طبیعی بود . ولی در ابتدا  کسی اطلاع نداشت که باید از میدان های مغناطیسی متغیر برای این کار استفاده کرد .
در سال 1896 ، در نتیجه ی مطالعاتش بر روی جریان های متناوب ، دِ آرسنوال بوجود آمدن فسفین ها در اثر میدان های مغناطیسی را گزارش کرد . وی نوشت که با اعمال میدان مغناطیسی با شدت 110 ولت ، 30 آپر و فرکانس 42 سیکل بر ثانیه ، اگر به سر متصل باشد میتوان دفسفین ، سرگیجه و و در بعضی افراد بیهوشی را به دنبال داشته باشد .

بدون اطلاع داشتن از فعالیت دِ آرسنوال ،در سال 1910، سیلوانوس فیلیپس تامسون دستگاهی را طراحی کرد که توانست بوسیله ی آن مگنوتوفسفین هایی را در خود القا نماید . وی این طور توصیف می کند :"در هنگامی که در اتاق خاموش یا با چشمان بسته جریان را عبور می دهیم ، نور هایی ، بدون رنگ یا مایل به آبی دیده می شوند ". همچنین بعد از 2 یا 3 دقیقه مزه ای خاص در دهان خود احساس می کرد که امروزه بیماران تحت مداوای  TMS این مزه را در دهان خود احساس می کنند .

براس اثبات گفته های تامسون ،در سال 1911، فردی  به نام نایت دانلپ دز دانشگاه johns Hopkins  تصمیم گرفت آزمایشاتی روی بیماران انجام دهد  . وی سیمپیچی بیضی شکل با 27 دور (ارتفاع 20 سانتیمتر و قطر  25 سانتیمتر) طراحی کرد  که از سقف آویزان می شد و بر روی سر بیمار قرار می گرفت . برای جلوگیری از اثرات روانی اصوات بر روی مغز ، وی بر روی گوش بیمارن گوشی هایی را تعبیه کرد . وی در ابتدا 200 امپر  با فرکانس 60 هرتز از این سیمپیچ ها عبور داد. بعضی از بیماران فسفین هایی را می دیدند وبعضی ها نه . سپس وسایل خود را به نیروگاه برد و در آنجا توانست تحریکات خود را به 480 آمپر و فرکانس 25 هرتز برساند . در این موقعیت تمامی افراد تحریکا را احساس می کردند و بعضی ها حتی می گفتند که تمامی بینایی شان منور شده است . دانلپ این تحریکات را به "مهار یا قوی کردن بعضی از تحریکان بینایی در عصب در لحظه ی تحریک بوسیله ی میدان مغناطیسی " ربط داد ولی نکته ای را به این مسئله افزود که " اینکه این جریانات القایی در مسیر بینایی کورتک اسیپیتال را مستقیما تحریک می کنند یا در ابتدا شبکیه را تحریک می کنند ، مشخص نیست . "
در سال 1911، مگنوسن و استیونز دو سیمپیشچ با مقطع بیضی شکل ساختند . این سیمپیچ ها هم می توانستند به صورت تکی و یا به صورت هم محور با هم استفاده شوند . آنها به این نکته پی یردند که افراد مورد آزمایش در هنگام روشن شدن و خاموش شدن جریان مستقیمی که از سیمپیچ ها عبور می کردند ، میله ای منور افقی را می دیدند که به بالا و پایین حرکت می کرد . آنها در محل تاثیر تحریکات ناکام ماندند .


منبع : دکتردقاق زاده

کاربردهای توانبخشی قلبی

کاربردهای توانبخشی قلبی: 

تقريباً انجام‌ توانبخشي‌ قلبي‌ براي‌ تمامي‌ بيماران‌ قلبي‌ قابل‌ اجراست‌ .برخي‌ از بيماريهاي‌ قلبي‌ كه‌ بطور رايج‌ در معرض‌ توانبخشي‌ قلبي‌ قرار مي‌گيرندعبارتنداز: سكته‌ قلبي‌، جراحي‌ قلب‌ باز و آنژيوپلاستي‌، آنژين‌ صدري‌ پايدار، نارسائي‌مزمن‌ قلبي‌، افراد مسن‌، خانم‌ها، پيوند قلب‌، تعويض‌ دريچه‌ و بيماران‌ مبتلا به گرفتگي‌ قلبي‌.

مراحل انجام توانبخشی قلبی:

 در گذشته‌ براي‌ توانبخشي‌ قلبي‌، 3 دوره‌ را تعريف‌ مي‌نمودند: مرحله اول در داخل‌بيمارستان‌ و زمان‌ بستري‌، مرحله دوم شش‌ تا هشت‌ هفته‌ پس‌ از ترخيص‌ بيمار از بيمارستان و در داخل‌ يك‌مركز مجهز به‌ تجهيزات‌ خاص‌ و مرحله سوم بعداز اتمام‌ اين‌ دوره‌ و جهت‌ رساندن‌ بيمار به‌حداكثر ظرفيت‌ عملكردي خويش.البته‌ در اين‌ نوع‌ تقسيم‌بندي‌ به‌ اندازه‌ كافي‌ به‌ مرحلة‌ بين‌ ترخيص‌ تا شروع‌ ورزش‌ درمركز توجه‌ نمي‌شد، به‌ همين‌ منظور  اخیرا براي‌ يك‌ دوره كامل‌ توانبخشي‌ قلبي‌،چهار مرحله مد نظر قرار می گیرد که شامل موارد ذیل می باشد: 

مرحله اول‌:

دسته‌اي‌ از مداخلات‌ توانبخشي‌، درماني‌ و آموزشي‌ كه‌ بسته‌ به‌نوع‌ مشكل‌ قلبي‌ بيمار از شروع‌ زمان‌ بستري‌ آغاز و به‌ مرور با تغيير موقعيت‌ بيمار دربخشهاي‌ مختلف‌ و تا پايان‌ بستري شدن‌ تغيير و ادامه‌ مي‌يابند.به‌ لحاظ‌ حساسيت‌ زياد بيماران‌ قلبي‌، لازم‌ است‌ فيزيوتراپيست‌ از ابتدا برفعاليتهاي‌ مختلف‌ بيمار مانند اجراي‌ تمرينات‌، قدم‌ زدن‌ و بالا رفتن‌ از پله‌ها نظارت‌ دائم‌داشته‌ باشد و بروز هرگونه‌ علائم‌، نشانه‌ها، عكس‌العمل‌ و محدوديتهاي‌ بيمار را بررسي‌و ثبت‌ نمايد.

در مورد سطح‌ فعاليتها و فشار وارده‌ به‌ قلب‌، بايد به‌ بيمار توضيح‌ داده‌ و وي‌ را با جداول‌ مخصوص‌ كه‌ بيانگر سطح‌ توانائي‌ عملكردي‌بيمار مي باشند، آشنا نمود. همچنين‌راهنماي‌ فعاليتهاي‌ روزمره‌ و فشارهاي‌ مرتبط‌ و نيز رژيم‌ ورزش‌ درماني‌ مناسب‌ براي ‌منزل‌ را در طي‌ 6 هفته‌ آينده‌ تهيه‌ و در اختيارش‌ قرار دهد. همينطور با كمك‌ مثال‌ يانرم‌افزارهاي‌ تخصصي،‌ سعي‌ در تفهيم‌ اهميت‌ فعاليتها و پياده‌ روي‌ مناسب‌در روز شود. هدف‌ كلي‌ از اين‌ آموزشها، حفظ‌ سطح‌ عملكردي‌ بدست‌ آمده‌ و حتي‌المقدورافزايش‌ آن‌ در مرحله پس از جراحي و استراحت‌ بيمار در منزل‌ است‌.

 مرحله دوم:

بلافاصله‌ پس‌ از ترخيص‌ بيمار از بيمارستان آغاز مي‌شود و اين‌ زماني‌ است‌ كه‌ بيمار درمنزل‌ استراحت‌ مي‌كندو احساس‌ تنهائي‌ و اضطراب‌ دارد و لازم‌ است‌ كه‌ با كمك‌ جزوات‌راهنما، نوار، مشاوره‌هاي‌ تلفني‌ و يا حضوري‌، روند توانبخشي‌ جامع‌ را ادامه‌ داد . لذا ضمن‌ اينكه‌ بيمار را براي‌ مرحلة‌ ورزش‌ (مرحله 3) آماده‌ مي‌كنيم‌، از بروز اضطراب‌و افسردگي‌ نيز جلوگيري‌ مي‌شود. بيماران‌ سكته‌ ناقص‌ و جراحي‌ قلب‌ با انجام‌ دستورات‌،ورزشها و ادامه‌ فعاليتها در منزل‌ خواهند توانست‌ خود را به‌ سطح‌ مطلوب‌ براي‌ شركت‌ درمرحله 3 برساند و از فوائد ورزش‌ درماني‌ در مرحلة‌ بعد، حداكثر استفاده‌ را ببرد.

مرحله سوم‌:

این مرحله اختصاصاً مرحله ورزش‌ ناميده‌ شده‌ است‌، بيمار با حضور دربيمارستان‌ و يا مراكز مجهز توانبخشي‌ قلبي‌، با وجود امكانات‌ خاصي‌، مرحله ورزش‌درماني‌ را آغاز مي‌كند. لذا ضمن‌ اينكه‌ همچنان‌ آموزش‌، مشاوره‌هاي‌ روانشناسي‌ و كنترل‌عوامل‌ خطر آفرين‌ تحت‌ نظارت پزشك‌ متخصص‌ادامه دارد، آموزش‌ تخصصي‌در جهت‌ اصلاح‌ تصورات‌ ذهني‌ غلط‌ بيمار خصوصاً در مورد ناتواني‌هاي‌ حاصله‌ ازبيماري‌ قلبي‌، و دادن‌ اطلاعات‌ صحيح‌ راجع‌ به‌ اين‌ مرحله‌ از توانبخشي‌ قلبي‌ به‌ بيمار كمك‌قابل توجهي خواهد نمود.

دراين‌ مرحله‌ از درمان‌ در صورت‌ رعايت‌ اصول‌ درمان‌ و وجود امكانات‌ لازم‌،امنيت سلامت‌ بسيار بالاست‌ و تقريباً هيچ‌ خطري‌ بيمار را تهديد نمي‌كند و بيمار مي‌تواند با ‌گذراندن‌ اين‌ مرحله‌ به‌ زندگي‌ عادي‌ قبل‌ از بيماري‌ برگردد. تشويق‌ در جهت‌ ترك‌ دخانيات، كنترل‌ وزن‌ بيمار و توانبخشي‌ اجتماعي‌ - كه‌ كمك‌ به‌بازگشت‌ به كار مي‌كند - بسيار مهم‌ مي‌باشند. در حقيقت‌ تمام‌ موارد اين‌ مرحله‌ توسط‌متخصص‌ قلب‌، روانشناس‌ باليني‌، فيزيولوژيست‌ ورزش‌ و يا فيزيوتراپيست ،‌ برنامه‌ريزي‌و اجرا خواهند شد. نحوة‌ تنظيم‌ اين‌ برنامه‌ و خصوصاً اولويت آنها‌ نسبت‌ به‌ورزش‌، بسته‌ به‌ تمهيدات‌ و امكانات‌ هر محل‌ و كشور فرق‌ مي‌كند. قسمت‌ اصلي‌ درمان‌،برنامه‌ ورزش‌ است‌ و لزوم‌ تعيين‌ دقيق‌ شدت‌ ورزشها حساسترين‌ قسمت‌ درمان‌ است‌.

معمولاً براي‌ تجويز يك‌ برنامة‌ ورزشي‌ مناسب‌ براي‌ بيماران‌ قلبي‌ بايستي‌ ظرفيت‌اجراي‌ تمرينات‌ درحد مناسب‌ بوده‌ و هيچگونه‌ علائم‌ غيرطبيعي‌ قلبي‌ را در اين‌ مرحله‌نداشته‌ باشند. ضمناً بايد ضربان‌ قلب‌ بيمار در حالت‌ استراحت‌ كمتر از 90 ضربه‌ در دقيقه‌و فشار خون‌ وي‌ كمتر از 90/140 ميليمتر جيوه‌ باشد. يك‌ برنامه‌ تمريني‌ قلبي‌ ريوي‌ موثرشامل‌ انجام‌ ورزشهاي‌ با تحرك‌، منظم و توام با تنفس (ايروبيك) در گروه‌ عضلات‌ بزرگ‌،با شدت‌ پايين‌ تا متوسط‌ و با مدت‌ زماني‌ طولاني‌ مي‌باشد.

پايه‌ اصلي‌ ورزشها راورزشهاي‌ هوازي‌ تشكيل‌ مي‌دهند و ليكن‌ ورزشهاي‌ مقاومتي‌ و انعطاف‌پذيري‌ جديداً رواج‌ پيدا كرده‌ است‌. تمرينات‌ ورزشي‌ را بايد با توجه‌ به‌ نيازهاي‌ هر فرد و محدوديت‌هاي‌وي‌ برنامه‌ريزي‌ كرد. در اصل‌ تجويز اين‌ ورزشها و تغيير آنها باتوجه‌ به‌ هر فرد، يك‌ نوع‌مهارت‌ تخصصي‌ محسوب‌ مي‌شود. مشخصات‌ تمرينات‌ هر بيمار در يك هر جلسه‌ را بايد بسته‌ به‌ وضع‌ او در آن‌ روز وحين‌ انجام‌ ورزش‌ مشخص‌ نمود. ممكن‌ است‌ يك‌ بيمار در روزخوب خود‌ (از نظرروحي‌)بتواند به‌ راحتي‌ و بدون‌ بروز علائم‌ تمرينات‌ را به‌ پايان‌ برساند و همين‌ بيمار در روز بعد- كه‌ روز خوبي‌ را نداشته‌ است‌ - در شروع‌ تمرينات‌ به‌ مشكل‌ برخورد كند و درمانگرمجبور به‌ قطع‌ تمرين‌ بشود.

در انجام‌ ورزشهاي‌ ايروبيك‌ مي‌توان‌ از تجهيزاتي‌ مانندتردميل‌، دوچرخه‌ ثابت،‌ قايق‌، ارگومتري‌ اندام‌ فوقاني‌ و تحتاني‌ و... استفاده‌ نمود. تحقيقات‌اخير تقريباً روي‌ انجام‌ ورزشها توسط‌ اين‌ وسايل‌ بوده‌ است‌. يكي‌ از اهداف‌ ورزش‌ در توانبخشي‌ قلبي‌، رسيدن‌ به‌ يك‌ ضربان‌ قلب‌ مناسب‌ وايده‌آل‌ است‌ كه‌ در اين‌ شكل‌ از تمرين‌، قلب‌ بايد به‌ آستانه‌ تطابق‌ تمرين‌ برسد. يعني‌ در آن‌ضربان‌، بيمار نبايستي‌ هيچگونه‌ مشكلي‌ اعم‌ از درد، نارسائي‌ قلبي‌، تنگي‌ نفس‌ و ضربان‌نامنظم‌ قلب‌ در حين‌ ورزش‌ را داشته‌ باشد. اجزاء يك‌ جلسه‌ درماني‌ عبارتند‌ از مرحلة‌ گرم‌ كردن‌ كه‌ شامل‌ حركات‌ فعال‌ ومنظم‌ با فشار كم‌ كه‌ در گروه‌ عضلات‌ بزرگ‌ و دامنه‌ طبيعي‌ حركت‌ مفصل‌ صورت‌مي‌گيرد.

مدت‌ زمان‌ لازم‌ براي‌ انجام‌ اين‌ مرحله‌ 20-10 دقيقه‌ مي‌باشد. و مرحلة‌ دوم‌ كه‌ پس‌ از گرم‌ كردن‌ صورت‌ مي‌پذيرد. قسمت‌ اصلي‌ ورزشها در اين مرحله، بصورت‌استفاده‌ از تردميل‌، دوچرخة‌ ثابت‌، ارگومتري‌ اندام‌ فوقاني‌ و تحتاني‌، قايق‌، پله‌ نوردي‌ وشنا مي‌باشد. اين‌ تمرينات‌ به‌ دو صورت‌ پيوسته و ناپيوسته‌ قابل‌ اجرا مي‌باشند. البته‌ بايد گفت‌كه‌ تمرينات‌ ناپيوسته‌ به‌ جهت‌ دارا بودن‌ مرحله‌هاي‌ فعاليت‌ و استراحت‌ بطور متناوب‌ و همچنين‌وجود تنوع‌ در نوع‌ تمرينات‌ داراي‌ طرفداران‌ بيشتري‌ هستند‌. ايجاد تنوع‌ در نوع‌ تمرينات‌ موجب‌ شكل‌گيري‌ برنامه‌اي‌ جامع‌، جذاب‌ و هدف‌مند مي‌گردد كه‌ علاوه‌ بر حضور مستمر اين‌ بيماران‌ در برنامه‌ درمان‌، دستيابي‌ هرچه سزيعتر به‌ نتيجه‌درمان‌ را نيز ميسر مي‌نمايد.مدت‌ زمان‌ تمرينات‌ در اين‌ مرحله‌ حدود 20 الي‌ 30 دقيقه‌ مي‌باشد.مرحلة‌ آخر نيز مرحله سرد كردن‌ نام‌ دارد.

در اين‌ مرحله‌ سطح‌ فعاليت‌ را بايد به‌ آهستگي‌ كم‌كرد تا جريان‌ خون‌ بدن‌ درحدي‌ باقي‌ بماند كه‌ سبب‌ افزايش‌ نياز عضله‌ قلب‌ به‌ اكسيژن‌نگردد. براي‌ اين‌ منظور بايد با ماساژ آهسته‌ عضلات‌ وانقباض‌ متناوب‌ آنها به‌ بازگشت‌خون‌ وريدي‌ كمك‌ كرد.

اگر ورزش‌ شديد را به‌ طور ناگهاني‌ قطع‌ كنيم‌، تجمع‌ خون‌ در اندام‌تحتاني‌، كاهش‌ بازگشت‌ وريدي‌ به‌ قلب‌ و افزايش‌ جبراني‌ ضربان‌ قلب‌ را خواهيم‌ داشت‌ كه‌به‌ زيان اكسيژن‌ رساني‌ عضله‌ قلب‌ تمام‌ خواهد شد كه‌ كاهش‌ فشار خون‌، كاهش‌ جريان‌خون‌ به‌ مغز، سبك‌ شدن‌ سر، سرگيجه‌ و غش‌ كردن‌ از علائم‌ باليني‌ آن‌ خواهد بود. يك‌ دورة‌ 10 دقيقه‌اي‌ با شدت‌ كم‌، بهمراه‌ چند حركت‌ كششي‌ در انتهاي‌ ورزش‌توصيه‌ مي‌شود.

ضمناً لازم‌ است‌ بيمار تا 30 دقيقه‌ بعداز اتمام‌ ورزش‌، همچنان‌ تحت‌ نظرباشد. به‌ همين‌منظور در بعضي‌ مراكز پس‌ از خاتمة‌ ورزشها، دورة‌ آرامش‌ و شل‌ كردن‌بدن‌ (ريلاكسيون‌) و كلاسهاي‌ آموزشي‌ برنامه‌ريزي‌ مي‌شود. تمرينات‌ شل‌ كردن‌ موجب‌كاهش‌ ضربان‌ قلب‌، فشار خون‌، استرس‌ و همچنين كاهش بي‌نظمي‌هاي‌ موجود در ضربان‌ قلب‌ مي‌گردد.

 مرحله 4 يا مرحله نهائي‌ توانبخشي‌ قلبي‌:

در مرحله نهایی بيمار در يك‌ دورة‌ طولاني‌ مدت‌ تحت‌ كنترل‌قرار مي‌گيرد تا اولاً دچار كاهش‌ سطح‌ فعاليت‌ نشود و ثانياً همچنان‌ روند ورزش‌ درماني‌ادامه‌ يابد. البته‌ ديگر به‌ نظارت‌ مستقيم‌ درمانگر احتياجي‌ نيست‌ و او مي‌تواند با عضو شدن‌ درباشگاههاي‌ ورزشي‌ و يا گروههاي‌ شخصي‌ توانبخشي‌ قلبي‌، به‌ ورزش‌ ادامه‌ دهد.در اين‌مرحله بيماران‌ به‌ حداكثر ظرفيت‌ عملكردي‌ خود در منزل‌ و جامعه‌ خواهند رسيد. هدف‌ ازادامه‌ مراقبت‌ و بررسي‌ بيماران‌، حفظ‌ و توسعه‌ فعاليتهاي‌ ورزشي‌ و نتايج‌ حاصل‌ از آنهاو تغييرات‌ ايجاد شده‌ در زندگي‌ به‌ نفع‌ پيشگيري‌ از سكته‌هاي‌ مكرر و بستري‌ شدن‌ دربيمارستان‌ است‌.

هرچند كه‌ بعداز اتمام‌ ورزش‌ اغلب‌ بيماران‌ بخوبي‌ بازتواني‌ شده‌اند و به‌ زندگي‌عادي‌ باز مي‌گردند ولي‌ همچنان‌ در بعضي‌ از بيماران‌ درجاتي‌ از ناتواني‌ ديده‌ مي‌شود كه البته ممكن‌ است‌ در مرحله 4 بتوان‌ همچنان‌ درجات‌ توانائي‌ بيمار را بالاتر برد. اگرچه رسيدن‌ و حفظ‌ يك‌ روش‌ زندگي‌ صحيح‌ و مناسب‌، كار مشكلي‌ مي‌باشد ولي اجراي يك برنامة توانبخشي قلبي مناسب، ‌ميزان‌ رخداد حوادث‌ قلبي‌ را كاهش‌ مي‌دهد. يكي‌ از اهداف‌ مهم‌ مرحله 4، تلاش‌ در حفظ‌ روش‌زندگي‌ صحيح‌ ايجاد شده‌ در مرحله‌هاي‌ قبلي‌ است‌.

همزمان‌ با اين‌ تغيير روش‌ زندگي‌، پزشك‌درمان‌ داروئي‌ بيمار را هم‌ بطور مناسب‌ تغيير (تقليل‌) خواهد داد. نتيجه نهايي‌ اهداف‌ درماني‌، تغيير يا تبديل‌ وضعيت‌ بيمار به‌ حالت‌ قبل‌ از بيماري‌ است‌.مسئوليت‌ اصلي‌ گروه‌ مه+-م توانبخشي‌ قلبي‌ خصوصاً مرحله 4، رساندن‌ بيمار به‌ استقلال‌زندگي‌ و درماني‌ و عدم‌ لزوم‌ نظارت‌ گروه‌ درمان مي باشد‌، به‌ شكلي‌ كه‌ تنها وبا انجام‌ دستورات‌داروئي‌ و آموزشهاي‌ داده‌ شده‌ توسط‌ خود بيمار، امكان‌ ادامه‌ زندگي‌ بدون‌ خطر وجودداشته‌ باشد.

براي‌ بيماراني‌ كه‌ مدت‌ زيادي‌ را در بيمارستان‌ گذرانده‌اند امكان‌ تغيير رويه‌ درمان‌از مراقبتهاي‌ مستقيم‌ و پيشرفته‌ توسط‌ كادر درمان‌، به‌ شكلي‌ اززندگي‌ و درمان‌ مستقل‌،بي‌خطر و به دور از هراس‌ و بدون‌ نياز به‌ تحت‌ نظر بودن وجود دارد كه بسيار مهم‌ و نويد دهنده‌ است‌ و اين‌ هنرتوانبخشي‌ است‌.

توانبخشی قلب و عروق

بیماری عروق کرونر(رگهای تغذیه کننده ساختمان قلب)

يكي از‌ بيماريهاي‌ شايع‌ دركشورهاي‌ پيشرفته و حتي‌ كشورهاي‌ در حال رشد است‌، به‌ نحوي‌ كه‌ بسياري‌ از افرادجامعه‌ را در سنين‌ جواني‌ و ميانسالي‌، گرفتار مي‌كند و موجب ‌معلوليت‌ و از كار افتادگي‌ و مرگ‌ آنان‌ مي‌شود. آمار مرگ‌ ومير ناشي‌ از عروق‌ كرونر درايران‌ نيز قابل‌ توجه‌ است‌. اين‌ بيماري‌، رتبه نخست‌ علت‌ مرگ‌ افراد بالاي‌ 35 سال‌ در كشور ما‌ است‌ و متأسفانه‌ هر سال‌ به‌ سبب‌ پيشرفتهاي‌ فن‌آوري كه موجب كاهش‌ فعاليتهاي‌ جسماني‌ و افزايش‌تنش‌هاي‌ روحي‌ و رواني مي‌گردد‌، سن‌ ابتلا به‌ اين‌ بيماريها كاهش‌ يافته و به‌ طوري‌ كه‌ امروزه‌ اين‌عارضه علاوه بر سالمندان‌ بیش از پیش نزد افراد ميانسال‌ و جوان‌ ديده‌ مي‌شود .

يكي‌ از تدابير جراحي‌ در اين قبيل بيماران، عمل‌ جراحي‌ پيوند عروق‌ كرونراست‌ كه‌ در بيست سال‌ اخير به‌ صورت‌ شايعترين‌ عمل‌ جراحي‌ بزرگ‌ در كشورهاي‌ صنعتي‌درآمده‌ است‌. در حال‌ حاضر، در بيشتر بيمارستانهاي‌ خصوصي‌ و دانشگاهي‌ تهران‌ ونيز در برخي از‌ بيمارستانهاي‌ مراكز استانها ، اين‌ عمل‌ به‌ ميزان‌قابل‌ توجهي‌ انجام‌ مي‌شود. از عوارض‌ حين‌ عمل‌ جراحي و پس‌ از آن را مي‌توان ناتواني‌، درد و در برخي‌موارد عدم‌ توانائي و‌ بازگشت‌ به‌ كار و فعاليت روزانه و يا لزوم‌ تغيير شغل‌، نام برد‌ كه‌ هريك‌ از آن موارد، قابل‌ بحث‌ و بررسي‌ مي‌باشند.

با تثبيت‌ وضعيت‌ بيمار در دورة‌ پس‌ از عمل جراحي‌، مراقبتها بر بازتواني‌ و ترخيص‌ بيمار متمركز خواهند بود.انجام‌ برنامه‌هاي‌ توانبخشي‌ قلبي‌، براي كليه‌ بيماراني‌ كه‌ تحت‌ عمل‌ جراحي‌ پيوندعروق‌ كرونر قرار مي‌گيرند، سهم‌ موثري‌ در كاهش‌ مرگ‌ و مير و تشديد علائم‌ خواهندداشت‌. آموزشها و توصيه‌هاي‌ بهداشتي‌ و ورزشي‌، نگرش‌ بيمار را نسبت‌ به‌ ماهيت‌بيماري‌ خود و ضرورت‌ تغيير شيوة‌ زندگي‌ تغييرخواهد داد.

تعریفی كه‌ سازمان‌ بهداشت‌ جهاني‌ از توانبخشي‌ قلبي‌ مي‌دهد ، بدين شرح‌ است‌:

مجموعه‌اي‌ ازفعاليتهائي‌ كه‌ به‌ بيمار امكان‌ مي‌دهد به‌ بهترين‌ شرايط‌ جسمي‌، ذهني‌ و اجتماعي‌ برسد و بااستفاده‌ از توانائي‌هاي‌ خود، به‌ جايگاه‌ طبيعي‌اش‌ در جامعه‌ و زندگي‌ فعال‌ خود بازگردد. به‌عبارتي‌ مجموعه‌اي‌ از برنامه‌هاي‌ دراز مدتي‌ كه‌ شامل‌ بررسي‌هاي پزشكي‌ و باليني‌، بهره‌مندي از ورزش‌، تغيير عوامل‌ خطرآفرين‌، آموزش‌ و نظارت بر اجراي درمان‌ مي‌باشد. اين‌ برنامه‌ها به‌ منظورمحدود ساختن‌ اثرات‌ فيزيولوژيك‌ و رواني‌ بيماريهاي‌ قلبي‌ و عروقي‌، كاهش‌ريسك‌ مرگ‌ ناگهاني‌ و سكته‌هاي‌ مجدد، كنترل‌ علائم‌ قلبي‌ و تثبيت‌ يا معكوس‌ نمودن روندتصلب شرايين (آترواسكلروز) و بهبود موقعيت‌ روحي‌ - اجتماعي‌ و شغلي‌ بيماران‌ طراحي‌ شده‌ است‌.

يك‌ برنامه‌ جامع‌ توانبخشي‌ شامل‌ دو قسمت مي‌باشد:

1ـ روانشناسي‌ و آموزش‌2ـ ورزش‌ درماني‌

نكات‌ موردنظر در مرحلة‌ روانشناسي‌ عبارت است از جلوگيري‌ از بروز افسردگي‌،كاهش‌ اضطراب‌ بيماران‌، بررسي‌ و كنترل‌ مشكلات‌ شخصيتي‌ و رفتاري‌ و در نهايت‌حذف‌ مفاهيم‌ غلط‌ از ذهن‌ بيماران‌ كه در اثر بيماري عارض شده و آموزش‌ اطلاعات‌ درست‌ مي‌باشد ، كه مرحلة آموزش شامل آموزش نحوة تغيير روش زندگي و آموزش تغذيه مناسب براي فرد است.

ورزش‌ درماني‌ نيز بعنوان‌ بخش اصلي‌ يك‌ برنامه‌ جامع‌ توانبخشي‌ قلبي‌ داراي‌تأثيرات‌ وفوائد متعدد و بسيار مهمي‌ در بيماران‌ قلبي‌ مي‌باشد از جمله‌: افزايش‌ توانائي‌ درفعاليتهاي‌ روزمره‌، كاهش‌ احتمال‌ بروز سكته‌هاي‌ قلبي مكرر‌، افزايش‌ خون‌رساني‌ به‌ عضله‌ قلب‌،كنترل‌ عوامل‌ خطرآفرين‌، كاهش‌ بيماريهاي‌ مزمن‌ قلب‌ و تصلب‌ شرايين‌. انجام‌ ورزش‌ مداوم‌ و صرف‌ انرژي‌ تا 1600 كيلوكالري‌ در هفته‌ باعث‌ توقف‌بيماريهاي‌ عروق‌ كرونر و تا 2200 كيلوكالري‌ در هفته‌ باعث‌ معكوس‌ شدن‌ روندآترواسكلروزيس‌ (تصلب‌ شرايين‌) مي‌شود.

اهداف‌ توانبخشي‌ قلبي‌ را در چهار زمينه‌ درماني‌، روحي‌ و رواني‌، اجتماعي‌ و حفظ‌ بهداشت‌عمومي‌ مي‌توان‌ مورد توجه و برنامه‌ريزي‌ قرارداد. نكات‌ موردنظر در اهداف‌ درماني‌ عبارتنداز: پيشگيري‌ از مرگ‌ ناگهاني‌، كاهش‌ سكته‌هاي‌مكرر و بيماريهاي‌ مرتبط‌ و كاهش‌ لزوم‌ بستري‌ شدنهاي‌ مكرر بيماران‌، بهبود علائم‌باليني‌ بيمار مانند آنژين‌ و يا تنگي‌ نفس‌، كاهش‌ و يا حتي‌ معكوس‌ شدن‌ روند تصلب‌شرايين‌، برطرف‌ شدن‌ لنگش‌ متناوب در راه رفتن‌ و افزايش‌ كارآيي‌ بيمار در عملكردهاي عادي‌ روزمره‌ و نيز فعاليتهاي‌ شغلي‌ اهداف‌ روحي‌ رواني‌ در برگيرنده‌ برنامه‌هاي‌ همچون : حفظ‌ و بهبود اعتماد به‌ نفس‌ بيمار، كاهش‌ اضطراب‌ و پيشگيري‌ از افسردگي‌، افزايش‌قدرت‌ سازش‌ پذيري‌ بيمار با زندگي‌ پراسترس‌ روزمره‌ و توانائي‌ كنترل‌ استرس‌، كاهش‌اضطراب‌ و پيشگيري‌ از افسردگي‌ در همسر و افراد خانواده‌ بيمار وامكان‌ حفظ‌ روابط‌زناشوئي مي‌باشد‌.

در اهداف‌ اجتماعي‌ بازگشت‌ به‌ كار و حفظ‌ استقلال‌ در زندگي‌ روزمره‌ (خصوصاً براي‌افراد مسن‌ و يا آنها كه‌ اختلال‌ شديد عملكرد بطن‌ چپ‌ را دارند) موردنظر مي‌باشند. اهداف‌ مربوط‌ به‌ حفظ‌ بهداشت‌ عمومي‌ نيز مي‌تواند، كاهش‌ هزينه‌هاي‌ مستقيم‌ درماني‌ وپزشكي‌، ترخيص‌ سريعتر از بيمارستان‌ و شروع‌ توانبخشي و‌ همچنين‌ مصرف‌ كمتر داروو كاهش‌ هزينه‌هاي‌ مربوطه‌ را به همراه داشته باشد. نتيجه‌ كلي‌ از دنبال‌ كردن‌ اهداف‌ فوق‌، رسيدن‌ به‌ يك‌ زندگي‌ با كيفيت‌ مطلوب‌ براي‌بيماران‌ بوده و اين‌ كيفيت‌ به‌ معني‌ امكان‌ انجام‌ زندگي‌ روزمره‌ با حداقل‌ محدوديت‌ درتوانائي‌ روحي‌ و فيزيكي‌ است‌.


طب مغناطیس

ما در یک مغناطیس بزرگ بنام کرة زمین زندگی می کنیم که بطور ناخواسته و با پیشرفتهای علمی و زندگی مدرن و تکنولوژیهای جدید ، این نیروی مغناطیسی طبیعی زمین دچار بی نظمی و اختلال گشته است .
با اختراعاتی مثل ماشین ، قطار ، هواپیما و ساختمانها و برج هایی با اسکلت های فلزی و ... همه و همه مانند یک سپر در برابر مغناطیس طبیعی زمین عمل می کند . موضوع وقتی پیچیده تر می شود که در می یابیم که علاوه بر آن در دنیایی زندگی می کنیم که مدام در معرض پرتوها و امواج و تشعشاتی نظیر : تلفن همراه ، کامپیوتر ، دکل ها و خطوط انتقال برق ، تلویزیون و ...
یک کم که فکر می کنیم می فهمیم که چرا افراد و مردم شهرنشین نسبت به آدمهای روستایی بیشتر دچار سردرد ، استرس ، میگرن و بی خوابی ، کم اشتهایی ، احساس خستگی و رخوت و ... می شوند ؟ چرا ؟ می دانید چرا ؟ چون بالانس مغناطیسی سلولهای بدن بهم می خورد

آلودگی وامواج منتشر شده از این وسایل دارای یون های مثبت<+> هستند. که این یون های <+> در دم و بازدم وارد بدن شده که باعث کند شدن گردش خون و کسل شدن شماو رسوب املاح در رگ های شما و در نتیجه چسبندگی رگ ها می شوند.
در کنار یونهای <+> در هوا یون های منفی <-> وجود دارند.یون های منفی باعث افزایش سرعت گردش خون و شادابی شما وبه متا بو لیسم سوخت وساز کمک میکنند.
بدن انسان سرشار از فلزاتی (تحت عنوان یون ) است مانند کلسیم ، پتاسیم ، سدیم ... که برای انتقال سیگنال های الکتریکی بین مغز و اعصاب دخالت دارند . (سلولهای عصبی برای انتقال پیام های عصبی از امواج الکتریکی استفاده می کنند ).
این یونها در سیستم ارتباطی داخلی بدن نقش مهمی دارند . بدن ما امروزه در محیطی رشد کرده که غنی شده از آب (H2O ) و اکسیژن (O2 ) مواد مغذی و مغناطیس است و این بدن که دارای الکترو مغناطیس است نسبت به مغناطیس طبیعی کرة زمین       ( که قبلا به آن اشاره شده ) واکنش نشان می دهد .
جالب است بدانید که چون مغز انسان یک محیط مغناطیسی منتشر می کند دانشمندان با استفاده از اشعه های قابل استفاده برای اندازه گیری مغناطیس به این نتیجه رسیده اند که مغز از طریق آن می تواند حتی اعمال شیمیایی داخل بدن را کنترل کند .
وقتی که ما نفس می کشیم ، در هر بار تنفس یونهای مثبت و منفی را که در فضای اطراف ما وجود دارد را وارد بدن می کنیم که تقابل این دو یون موضوع قابل بحث در افزایش و یا کاهش دستگاه گردش خون می باشد .مولکول های هوا به طور طبیعی و دائمی در حال یونیزه شدن هستند (تبدیل به ذرات شارژ برقی مثبت یا شارژ برقی منفی ) . انرژی این تبدیل از عوامل گوناگون می آید که مهم ترین آنها عبارتند از : پرتوهای معروف به پرتوهای زمینه و پرتوهای کیهانی که از همه سوی کیهان به کرة زمین می آیند ، امواج الکترو مغناطیس ، تابش نور خورشید ، صاعقه و آبشارهای طبیعی و .... تحت برخی شرایط جوی شمار کل یون های هوا و نیز نسبت ذرات شارژ منفی به طور طبیعی و به اندازه کافی تولید می شوند . این مقدار 300 تا 1000 عدد در هر سانتی متر مکعب هوا وجود دارد (این مقدار احتمالا همان سطحی است که طبیعت برای فعالیت مطلوب به بدن انسان مناسب دانسته ) در مناطق شهری مخلوطی از آلودگی های هوا باعث کاهش مقدار یونهای شارژ منفی در هوا می شود و هر چه مقدار آلودگی هوای شهر بیشتر شود عمر یون های شارژ منفی در هوا کمتر می شود امروزه مشخص شده که وقتی مقدار یون های شارژ منفی کمتر از مقدار طبیعی باشد و یا به عبارت دیگر وقتی یون های شارژ مثبت بیشتر از مقدار طبیعی باشد نتیجه اش پیدایش بیقراری ، نگرانی و تشویش و افسردگی روانی در انسانهاست .
به هر حال چندی از آثار روش یونهای شارژ منفی در روی بدن انسان را می توان ثابت کرد عبارتند از :
کاهش ضربان قلب و فشار خون – افزایش حجم هوای وارد شده به ریه ها در هر تنفس – تاثیر بر غدد درون ریز ( غدد تولید کنندة هورمون ) – تاثیر بر ریتم ها و امواج طبیعی مغز- یون های مثبت به محض ورود به بدن شارژ منفی داخل خون را کم می کند و این یعنی چسبندگی داخل سرخرگ و کاهش جریان خون ، تقابل آن با یون منفی یعنی بهبود چرخش خون و جابجایی اکسیژن یعنی کمک به متابولیسم بدن ، یعنی جلوگیری از هدر رفتن انرژی و همة اینها یعنی احساس آرامش بیشتر و انرژی بیشتر .

نحوه عملکرد مغناطیس درمانی به چه صورت است؟
تمام عملکردهای فیزیکی و ذهنی هر فرد با میدانهای الکترومغناطیسی کنترل می شود که با حرکت یون های الکتروشیمیایی در بدن تولید می شوند.وقتی جایی از بدن زخم می شودو بافتی از بدن آسیب می بیند یون های مثبت به سمت مکان آسیب دیده حرکت کرده و باعث ایجاد درد و ورم می شوند.برای اینکه این زخم بهبود یابد می بایست قسمت آسیب دیده به یون های منفی طبیعی خود بازگردد،مواد الکترو شیمیایی مربوط به ورم و درد نیز میبایست برداشته شده و اکسیژن و مواد مغذی به منطقه آسیب دیده برسد.

تمامی موجودات از یک سیستم میدان مغناطیسی درونی استفاده میکنند. الکتریسیته درونی و میدانهای مغناطیسی که سیگنالها را در کل بدن برای کنترل اعصاب و ماهیچه ها میفرستند توسط مغز صادر میگردند که امروزه میزان و شدت این میدانها توسط دستگاههای پیشرفته قابل اندازه گیری میباشد.
بدن ما استفاده زیادی از آهن هائی نظیر کلسیم ، پتاسیم و سدیم برای انتقال امواج الکتریسیته بین مغز و اعصاب می نمایند.شریانها و گلبولهای قرمز بصورت نامحسوسی توسط انرژی الکتریسیته منفی شارژ می شوند. از آنجائی که آنها همدیگر را دفع مینمایند گلبولهای قرمز دیگر به دیواره شریانها نمی چسبند که باعث می شوند کانالهای باریک انتقال خون همیشه صیقلی باقی بمانند.

با ورود یونهای مثبت از طریق تنفس از ریه ها به سیستم گردش خونی، میزان بار منفی گلبولهای قرمز کمتر شده و به طبع میزان چسبندگی آنها به کانالهای انتقال خون بیشتر میگردد. که این امر موجب کند شدن میزان گردش خون میشود.
میدان مغناطیسی با بازگشت بالانس الکترومغناطیس به حالت متعادل اولیه به بهبود منطقه آسیب دیده کمک می کند.میدان مغناطیسی دیواره های مویرگهاو همچنین ماهیچه های بدن وبافتهای مربوط به آن را به حالت آرامش در آورده و باعث افزایش جریان خون می شود.اکسیژن و مواد غذایی بیشتر به منطقه آسیب دیده رسیده و باعث از بین رفتن مواد الکتروشمیایی مضرو موادشیمیایی دردآور و خود درد می شود.کل فرایند بازگرداننده بالانس متعادل الکترومغناطیسی به منطقه آسیب دیده بوده وباعث کاهش درد و از بین رفتن عوارض شده و به فرایند بهبود سرعت می بخشد.

استفاده از درمان مغناطیسی در حقیقت باعث کمتر شدن میزان بار مثبت یونها در بدن شده و سرعت گردش خون در بدن را بهبود میبخشد.بهبود میزان گردش خون و ایجاد حرارت در بدن که یکی از کارهای مهم این شیوه درمانیست، در حقیقت کمک به بدن انسان برای انجام سریعتر امر خود بهبودی سیستم بدن است.این روش درمانی که برگرفته از طب قدیم سوزنی در چین باستان است امروزه جایگاه ویژه ای را در درمانهای تکمیلی در کنار درمانهای پزشکی روزمره پیدا کرده است.

زمان پاسخگویی در افراد متفاوت می باشد و ممکن است از چند دقیقه تا چند هفته طول بکشد.تاثیر مغناطیس درمانی بستگی دارد به استفاده از محصولات اصلی مغناطیسی،مدت زمان استفاده از محصولات و نوع و شدت مشکل(بیماری).

الکترو مغناطیس درمانی

مغناطیس درمانی یک روش مطمئن و بی ضرر برای استفاده از میدانهای مغناطیسی برای بدن به جهت کسب اهداف درمانی می باشد.

از این روش می تواند به صورت مستقل یا همراه با درمان حاضر استفاده شود ،مغناطیس درمانی می تواند یک راه موثر برای به دست آوردن آرامش در دردهای مفاصل ،التهابها و سفت شدن عضلات باشد.
در طول چند دهه اخیر ثابت شده است که در بسیاری از فرهنگها مانند چین باستان ،یونان و مصر از مغناطیس برای کاهش درد و دیگر علائم بیماری استفاده می شده.اگرچه میزان و وزن مغناطیس موجود در آن زمان استفاده از مغناطیس را کاری دشوار ساخته بود.امروزه مواد قویتر و کوچکتر منجربه استفاده محصولات درمانی مغناطیس مدرن شده که درحال حاظر بیش از120 میلیون نفر در سراسر دنیا از این محصولات استفاده می کنند.

تاریخچة طب مغناطیس

200 سال قبل از میلاد مسیح یک فیزیکدان یونانی در می یابد استفاده از آهن ربا در کاهش دردهای موضعی تاثیر مثبتی دارد و در پیرو آن اشاره شده که ابن سینا نیز در دردهای مفصلی از مغناطیس درمانی استفاده می کرده است . جالب اینکه در زمانهای قدیم کسانی که دچار غش می شدند دور آنها خط فلزی می کشیدند .
در همین عصر خودمان نیز بارها دیده و یا شنیده ایم که کسانی که دچار هیجانات عصبی و شوک می شدند طلا را به داخل آب می انداختند و بعد آب را به خورد طرف می دادند ! باید به اطلاع شما برسانم که در همین الان نیز در ژاپن لیوانهایی هست که آب را یون دار می کند که افراد آب آشامیدنی خود را توسط این لیوانها می خورند . مثال ها فراوانند که در حال حاضر در حال تحقیق هستیم و ...
بهر حال طب مغناطیس بعنوان یک متد مکمل ( نه درمان ) و بدون زیان استفاده می شود و جالب است بدانید که طبق آمار 140 میلیون نفر تا به امروز از مغناطیس درمانی استفاده کرده اند که 80 درصد آنها جواب مثبت گرفته اند.