سکته مغزی از جمله ناتوان کننده ترین بیماریها به شمار میرود. از آنجا که این بیماری در بسیاری از موارد افراد فعال جامعه را در گیر میکند و بطور ناگهانی توان انجام اغلب کارها را از بیمار سلب میکند علاوه برایجاد صدمات جسمی و روحی برای خود فرد موجب ضررو زیان اقتصادی بسیار در خانواده و جامعه میگردد.
علت ایجاد سکته مغزی در اغلب موارد خونریزی یا گرفتگی رگ در ناحیه ای از مغز میباشد در نتیجه به علت قطع خونرسانی به ناحیه مذکور سلولهای مغزی در این ناحیه فعالیت خود را از دست میدهند .از آنجا که دراغلب موارد سلولهای مغزی یک سمت مسؤول حس و حرکت سمت مقابل میباشند در نتیجه سکته مغزی در سمت راست مغز اندامهای سمت چپ و سکته مغزی در سمت چپ، اندامهای سمت راست را ضعیف یا فلج می گرداند.
درمان سکته مغزی
در صورت ایجاد عارضه سکته مغزی درمان بیمار در دو بخش انجام میگیرد :
1- بخش اول فاز حاد بیماری است .در این مرحله بیمار بلافاصله در بخش مغز و اعصاب بستری شده و اقدامات درمانی توسط متخصص مغز و اعصاب شروع می گردد. این اقدامات شامل پایین آوردن فشار خون (در صورت لزوم ) و اقدامات درمانی دیگری است که خونرسانی به ناحیه صدمه دیده مغز را بهبود میبخشد و از ایجاد لخته های بعدی در رگها و یا خونریزی بیشتر جلو گیری میکند . مرحله خطر ناک بیماری در این فاز می باشد که با اقدامات مناسب متخصص مغز و اعصاب از پیشرفت علایم بیمارجلوگیری به عمل می آید. در همین مرحله درمان مناسب فاکتورهای مساعد کننده سکته مغزی مانند دیابت و پرفشاری خون شروع می گردد.
2- بخش دوم درمان پس از ترخیص بیمار از بیمارستان شروع می شود . در این مرحله کار تیمی بین پزشکان اهمیت بسیاری دارد. در این فاز که معمولا بین سه ماه تا یک سال بطول می انجامد اقدامات درمانی متخصص مغز و اعصاب جهت درمان پر فشاری خون، کاهش چربی یا قند خون (در صورت با لا بودن )، افزایش خونرسانی به مغز، کاهش احتمال لخته یا خونریزی مجدد و کاهش سفتی عضلات و سایر موارد ادامه می یابد.همزمان با این اقدامات درمانهای توانبخشی نیز شروع میشود که هدف آن کاهش ناتوانی بیمار و افزایش تواناییهای موجود است بطوریکه فرد به حد اکثر میزان توانایی ممکن دست یابد .درباره این درمان در قسمتهای بعد توضیح کامل ارایه خواهد شد. متاسفانه تا به امروز برنامه منسجمی به عنوان توانبخشی و فیزیوتراپی سکته مغزی بطور اختصاصی درایران وجود نداشته است و بیماران سکته مغزی بطور پراکنده به کلینیکهای عمومی فیزیوتراپی و در موارد کمی کار درمانی ارجاع میشوند.
در برخی موارد مزمن لازم است که از محل زندگی بیمار مشاهده به عمل آید تا در صورت لزوم با ایجاد تغییراتی بتوان فعالیت بیمار را در منزل بهبود بخشید.
مهمترین کارهایی که به تناسب بیمار باید انجام شود عبارتند از:
- ورزش درمانی جهت تقویت اندام ضعیف
- کشش ماهیچه های کوتاه شده
- فیزیوتراپی جهت کاهش درد (در صورت لزوم )
- تحریک الکتریکی اعصاب و ماهیچه ها
- تحریک سلولهای مغزی به کمک انرژی مغناطیسی
(transcranial magnetic stimulation)
- به کارگیری تکنیکهای تسهیل کار ماهیچه ها و اعصاب محیطی (PNF)
- به کارگیری تکنیکهای کاهش تون عضلانی در مورد ماهیچه های خاص (RIP)
- به کارگیری تکنیکهای تسهیل کار ماهیچه های خاص همزمان با منع انقباض عضلات مخالف (Bobath’s techniques)
- آموزش انجام کارهای روزمره با یک دست و یک پا
- تمرینات افزایش تعادل تنه
- تمرینات آموزش راه رفتن
- تمرینات اختصاصی دست، پا و تنه (task specific exercises)
- تمرینات دست و پا با محدودیت طرف مقابل
(Constraint Induced Movement Therapy(CIMT))
- آموزش راه رفتن به کمک تردمیل و کاهش فشار وزن به کمک دستگاه بالابر بیمار (Partial Weight Bearing Gait Training (PWBGT))
- گفتاردرمانی جهت بهبود تکلم( در صورت لزوم)
- روشهای درمانی دارویی و غیر دارویی جهت بهبود کنترل ادرار و مدفوع (در صورت لزوم)
- درمان اختلالات بلع با استفاده از تکنیکهای جویدن و بلعیدن (در صورت لزوم)
- درمان همزمان اختلالات روحی ناشی از سکته مانند افسردگی
بهترین زمان توانبخشی
بطور کلی بهترین زمان برای انجام اقدامات توانبخشی بلافاصله بعد از بهبود حال عمومی بیمار در بیمارستان است. از آنجا که شروع درمان در بیمارستان به علت کمبود پرسنل تخصصی و تجهیزات در حال حاضر در کشور ما بندرت وتنها در برخی بیمارستانهای آموزشی دارای بخش طب فیزیکی قابل انجام است ، توانبخشی به صورت سرپایی و پس از ترخیص از بیمارستان انجام می شود.
به عنوان قاعده کلی هرچه توانبخشی زودتر شروع شود اثر بیشتری از آن حاصل می شود. بیشترین میزان اثربخشی در سه تا شش ماه اول می باشد.
توجه داشته باشید که بطور طبیعی در چند ماه اول بعد از سکته مغزی بطور خود به خود مقداری بهبود عملکرد و قدرت عضلات وجود دارد. این موضوع به دلیل ایجاد خونرسانی مجدد و فعال شدن دوباره سلولهایی است که کاملاٌ از بین نرفته اند .البته عوامل دیگری نیز در این امر دخیل است. در اینجا این سؤال مطرح می شود که اگر بهبودی خودبخودی تا حدودی صورت می گیرد پس فایده توانبخشی چیست؟ تحقیقات نشان داده است که توانبخشی از طرفی موجب کاهش مرگ و میر کوتاه مدت بیماران می شود و از طرف دیگر میزان بهبود طبیعی بیمار را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد. این میزان بهبودی اضافه به معنی تفاوت فردی است که خودش راه می رود و غذا میخورد با کسی که روی صندلی چرخدار می نشیند و باید به او غذا بدهند.
در مورد کسانی که بیش از 9 تا 12 ماه از زمان سکته آنها گذشته دیگر بهبودی خودبخود انتظار نمی رود. در این موارد تأثیر توانبخشی نیز کمتر از موارد حاد است اما با این حال بسیاری از این بیماران از اقدامات توانبخشی سود می برند. بدین صورت که با تقویت عضلات موجود و تمرینات تعادلی و آموزش انجام کارهای مختلف به طور خاص و در مواردی با آموزش تکنیکهای جایگزینی جهت انجام کارهای روزانه و در نهایت با تجویز ارتوزها و وسایل کمکی میزان فعالیت و استقلال بیمار بطور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد. از طرف دیگر از آنجا که تقریباٌ در تمام مواردقبلاٌ جهت این بیماران اقدامات توانبخشی تخصصی مناسبی صورت نگرفته است، بطور قابل ملاحظه ای دچار "یادگیری عدم استفاده از اندامها" (learned nonuse) شده اند. به عبارت دیگر قابلیت انجام بسیاری از کارها را داشته ولی فراموش کرده اند. توانبخشی این قابلیتها را به آنها برمی گرداند. لازم به ذکر است که برخی تکنولوژیهای جدید مانند تحریک سلولهای مغزی بوسیله امواج مغناطیسی (rTMS)که سلولهای ناحیه آسیب دیده را تحریک می کند در فاز مزمن نیز اثر درمانی دارند.
منبع:دکتر محمودی